شیشههای کسب و کار شما کجایند؟
جان ساندرلند، مدیر عامل سابق یکی از شرکتهای محصولات غذایی در آمریکا، در مقابل استدلال مدیرانش مبنی بر اینکه میتوان یا فروش را افزایش داد یا حاشیه سود را، و نه هر دو را، با یک تمثیل پاسخ میداد.
او زمانی را به مدیران خود یادآوری میکرد که انسانها در کلبههای گلی زندگی میکردند و در تلاش بودند که هم کلبه را گرم نگاه دارند و هم از نور خورشید در داخل کلبه بهره ببرند؛ یک سوراخ در دیوار کلبه باعث میشد بتوان از نور روز استفاده کرد اما سرما هم به درون کلبه راه مییافت؛ بستن سوراخ باعث میشد درون کلبه گرم شود اما کاملاً تاریک باشد.
اختراع شیشه داشتن همزمان گرما و نور را امکان پذیر کرد.
او سپس میپرسید: «شیشه کجاست؟»