ناکامی در کارآفرینی
ذات هنرمند و باهوش ما ایرانیها، در همه امور زندگی خط مشیها را تعیین میکند. همه ما تحت تاثیر این ارثیه بزرگانمان هر وقت که میخواهیم کسب و کار جدید راه بیاندازیم، طرحهای تولیدی، ابتکاری و اشتغالزا را آغاز میکنیم. متاسفانه اکثر فعالیتهای اینگونه که ما ایرانیان آغاز میکنیم به ورشکستگی منجر میشود؛ دلایل این پدیده هم از قبل مشخص و قابل پیشبینی است:
۱- علاقه مفرط ما به ایدههایمان باعث میشود که به بازار بعد از آن و پاسخ به این سوال که آیا مشتری خواهیم داشت یا خیر نیاندیشیم.
۲- معمولاً به دلیل اینکه قبل از شروع این کار، تجربه فعالیت تولیدی و تجاری به صورت حرفهای انجام ندادیم، نمیتوانیم هزینههای واقعی اجرای پروژه را تخمین بزنیم و بنابراین سرمایهای که برای شروع کار در نظر میگیریم بسیار اندکتر از میزان سرمایه واقعی مورد نیاز است. در نتیجه در میانههای کار با کمبود شدید سرمایه مواجه میشویم.
۳- اکثر ما، افراد فنی هستیم که میخواهیم ایده خود را تولید کنیم و اصولا بحث فروش و بازاریابی را به پس از تولید منتقل میکنیم. این موضوع و اینکه اصولا ما تجارت بلد نیستیم باعث میشود که هزاران ایده تولیدی پس از رسیدن به مرحله محصول حتی یک فروش هم نداشته باشد. متاسفانه این موضوع حتی گریبانگیر کارخانههای بزرگ کشور نیز هست.
۴- به دلیل اینکه ما ایرانیها افراد کمالگرایی هستیم پس از اینکه یک ایده به ذهنمان رسید و تولیدش را شروع کردیم، به جای اینکه تولید آن محصول را به اتمام برسانیم، در نیمه راه هر ایده جدیدی که به ذهنمان میرسد را با ایده قبلی مخلوط میکنیم که محصولمان ایدهآلتر شود. این باعث میشود که پس از گذشت مدتها محصول ما به تولید نرسد و همیشه در فرآیند تحقیق و توسعه باقی بماند. فرض کنید کارخانه پژو در سال ۱۹۷۰ میخواست مدل ۲۰۶ را تولید کند. این خودرو نه تولید میشد و نه الان کارخانه پژو وجود داشت. نه پدرانمان سوار ۵۰۴ میشدند نه ما سوار ۲۰۶!!!! لذا توصیه میشود برای آغاز هر فعالیت تولیدی اقدامات زیر را حتماً انجام دهیم:
۱- برای خودمان و سرمایه و پولمان بیشتر از ایدههایی که میآیند ارزش قائل باشیم. ایدههای خوب را دوست داشته باشیم نه همه ایدههایی که به ذهنمان میرسد. به اولین ایدهای که به ذهنمان میرسد به دید تنها راه نجات نگاه نکنیم. این ایدهای بیش نیست و تا تبدیل به پول نشده ارزشی ندارد. یک راه حل خوب این است که خودتان را سرمایهگذاری فرض کنید که میخواهد ایده یک شخص مبتکر را ارزیابی و سپس روی آن سرمایهگذاری کند. پس خوب آن را بسنجید.
۲- در صورتیکه نمیدانید طرح شما به چقدر سرمایه نیاز دارد، حتماً با یک مهندس صنایع یا کسی که تجربه موفقی در مورد فعالیتهای تولیدی و تجاری دارد مشورت کنید. اگر مبلغی که به شما گفت بیش از تصورتان بود، اعتماد کنید یا با یک شخص باتجربه دیگر مشورت کنید. یک تجربه از یک فرد داغدیده: نظر نفس خود را به نظر کارشناسی ترجیح ندهید.
۳- قبل از شروع تولید، به راهکارهای فروش فکر کنید. بازار هدف را مشخص کنید و نحوه فروش را روی کاغذ بیاورید. سپس با یک تاجر موفق که فعالیتش شبیه شماست مشورت کنید و به نظراتش اعتماد کنید.
۴- یک تعریف معقول از محصول خود بنویسید و جزئیات آن را مشخص کنید. در هنگام تولید اگر ایده جدیدی به ذهنتان رسید، آن را برای نسخه بعدی نگه دارید. رسیدن محصول شما به بازار مهمتر از به کمال رسیدن آن است.
۵- به این نکته دقت کنید که پولی را که برای محصولتان سرمایه میکنید، از جنس همان پولیست که بعداً باید با دردسر در بیاورید. سرمایهگذاری نکردن بهتر از ورشکست شدن است.
۶- به محصولات رقیب توجه کنید و قبل از تولید از مشخصات فنی آنها و قدرت بازارشان توجه کنید و همچنین قیمت تمام شده خود را با قیمت آنها در بازار مقایسه کنید. به سهم واسطهها اهمیت بدهید. مغازهدار است که محصول را میفروشد نه شما!!!! از اجناس چینی بترسید! محصولات چینی با قیمت پایینشان، مزیتهای رقابتی شما را کمرنگ میکنند. آیا مشتری شما توجیه کافی برای خریدن محصول شما دارد؟ یا ترجیح میدهد پول خود را پسانداز کند؟ برای تعیین قیمت تمام شده محصول با یک مهندس صنایع، کارشناس مدیریت یا یک فرد با تجربه مشورت کنید.