اسکمپر – تکنیکهای خلاقانه برای افزایش فروش
اسکمپر، تکنیکی برای برانگیزش خلاقیت است. میتوان از این روش برای حل هر مسئلهای که با آن روبرو میشویم، استفاده کنیم. در اصل، اسکمپر یک فهرست چندمنظوره با سوالهای ایدهپروری است که هم بکاربردن آن آسان است و هم بهطور شگفتآوری قدرتمند است.
مقدمه اولیه اسکمپر
اسکمپر بر این مفهوم استوار است که هر چیز جدیدی، مدل اصلاح شده چیزی است که پیش از این موجود بوده است. هر حرف، در کلمه مخفف اسکمپر (SCAMPER)، نشان دهنده یک راه مختلف، همراه با ویژگیهایی است که شما را برای راهاندازی ایدههای جدید، به چالش میکشد:
S: جایگزینی (Substitute)
C: ترکیب (Combine)
A: اقتباس (Adapt)
M: تقویت (Magnify)
P: بکاربستن در دیگر کاربردها (Put to Other Uses)
E: حذف (یا کوچک کردن ((Eliminate (or Minify))
R: بازآرایی (یا معکوس کردن ((Rearrange (or Reverse))
برای استفاده از تکنیک اسکمپر، در ابتدا مسئلهای را که مایلید حل کنید و یا ایدهای را که میخواهید توسعه دهید، اظهار کنید. این ایده یا مسئله، هر چیزی میتواند باشد؛ میتواند چالشی در زندگی شخصی یا کاری شما باشد و یا یک محصول، سرویس یا پروسهای باشد که تصمیم دارید آن را بهبود دهید. بعد از توصیف دقیق مسئله، فقط کافی است که برای هدایت خود، بوسیله فهرست اسکمپر، درباره آن سوال بپرسید.
بطور مثال، فرض کنید که مسئله این است که “چطور داد و ستد را در تجارتی که انجام می دهم، افزایش دهم؟”
در دستورالعمل اسکمپر، چندین سوال موجود است، که می توانید از آن استفاده کنید:
S جایگزینی): “چه چیزی را می توانم در پروسه داد و ستد، جایگزین کنم؟”
C ترکیب): “چگونه میتوانم پروسه داد و ستد را با دیگر فعالیتها همراه کنم؟”
A اقتباس): “چه چیزی را می توانم از پروسه های داد و ستد انجام گرفته توسط دیگران، اقتباس یا کپی کنم؟”
M تقویت): “در مورد داد و ستد، چه چیزی را باید تقویت کنم یا تأکید بیشتری بر آن داشته باشم؟”
P بکاربستن در دیگر کاربردها): “چگونه می توانم پروسه داد و ستدم را در دیگر کاربردها، بکار گیرم؟”
E حذف یا کوچک کردن): “چه چیزی را باید در پروسه داد و ستد حذف کنم یا مختصر کنم؟”
R بازآرایی): “چگونه می توانم روش داد و ستدم را تغییر دهم و یا بازترتیب یا معکوس کنم؟”
این سوالها شما را وا میدارد که بطور متفاوتی در مورد مسئله خود بیاندیشید و نهایتاً به راهحلهای ابتکاری برسید.
یک مثال کلاسیک برای این موضوع، مؤسس مک دولاند، ری کراک است. با درک کنونی کارهایی که او انجام داده، میتوانیم ایدههای بسیاری را که او با نگاه اسکمپر به کاربرده، تشخیص دهیم. به عنوان چند نمونه میتوان از فروش رستورانها و املاک بهجای فقط همبرگر فروختن(P بکار بستن در دیگر کاربردها)، واداشتن مشتریان به پرداختن قبل از خوردن ( Rبازآرایی)، اجازه دادن به اینکه مشتریان خودشان سرو کنند، اجتناب از استفاده از خدمتکار (E حذف)، نام برد.
جایگزینی
در مورد جایگزین کردن بخشی از مسئله، محصول یا فرآیند با چیز دیگر، بیاندیشید. با جستجو کردن جایگزینها، میتوانید به ایدههای جدید برسید. میتوانید اشیا، مکانها، فرآیندها، مردم، ایدهها و حتی احساسات را تغییر دهید.
سوالهای کمکی
آیا می توانم بخشی را تغییر دهم یا جایگزین کنم؟
آیا می توانم شخص مربوط به این موضوع را تغییر دهم؟
آیا قوانین، می تواند تغییر کند؟ژ
آیا می توانم از اجزا یا موارد دیگر استفاده کنم؟
آیا می توانم از پروسه ها و فرآیندهای دیگری استفاده کنم؟
آیا می توانم شکل آن را تغییر دهم؟
آیا می توانم رنگش، میزان زبری اش، صدایش یا بویش را تغییر دهم؟
چه می شود اگر اسمش را تغییر دهم؟
آیا می توانم یک بخشش را با بخش دیگرش جایگزین کنم؟
آیا می توانم در جای متفاوتی، این ایده را استفاده کنم؟
آیا می توان گرایش یا احساساتم را نسبت به آن تغییر دهم؟
کلمات محرک
تبادل کردن، رنگی کردن، معاوضه کردن، جایگزین شدن، جانشین شدن، نماینده بودن، جا عوض کردن، تغییر نام دادن، تغییر بستهبندی کردن، تغییر جا دادن، تغییر مکان دادن، رزرو کردن، شکل دادن، جانشین کسی شدن، نماینده کسی شدن، عوض کردن، راه گزیدن، گرفتن مکان کسی یا چیزی.
ترکیب
به ترکیب دو یا تعداد بیشتری از اجزای مسئله بیاندیشید تا یک محصول متفاوت بسازید یا هماهنگی آنها را افزایش دهید. یک بخش بزرگی از تفکر خلاق، شامل ترکیب ایدهها، کالاها و سرویسهای نامرتبط قبلی به منظور ایجاد چیز جدیدی است.
سوالهای کمکی
چه ایدهها یا بخشهایی را می توان ترکیب کرد؟
آیا میتوان بخشهایی از اهداف را ترکیب یا بازترکیب کرد؟
آیا آن را میتوانم با چیزهای دیگر ترکیب یا ادغام کنم؟
چه چیزهایی را باید ترکیب کنم که تعداد کاربردها را به حداکثر برسانم؟
چه مواد و مصالحی را میتوانم ترکیب کنم؟
آیا میتوانم از تواناییهای مختلف برای بهبود آن استفاده کنم؟
کلمات محرک
آمیختن، یکی شدن، مخلوط کردن، به هم رساندن، ائتلاف کردن، با هم جمع شدن، بهم مخلوط کردن، قرین شدن، ترکیب کردن، درهم آمیختن، متصل کردن، پیوند دادن، ادغام کردن، ممزوج کردن، مختلط کردن، بصورت بسته در آوردن، ارتباط دادن، متحد کردن.
اقتباس
به اقتباس کردن از ایدههای موجود، برای حل مسئله خود بیاندیشید. احتمالاً همین بیرون، راه حل شما پیش از این وجود داشته است. به یاد داشته باشید که همه ایدهها و اختراعات تا درجهای اقتباس شدهاند.
سوالهای کمکی
چه چیزهای دیگری مانند این وجود دارد؟
آیا در شرایط مختلف دیگری، چیزی شبیه این وجود دارد؟
آیا گذشته میتواند به من، درسهایی درباره ایده مشابه بدهد؟
دیگر ایدهها چه پیشنهادی به من میدهد؟
چه چیزی را میتوانم کپی کنم، قرض بگیرم یا بدزدم؟
از چه کسی میتوانم تقلید کنم؟
چه ایدههایی را میتوانم دخیل کنم؟
از چه پروسههایی میتوان اقتباس کرد؟
چه مفاهیم دیگری را میتوانم در ایده خود به کار ببرم؟
چه ایدههای دیگری در خارج از زمینه من هست که میتوانم آنها را دخیل کنم؟
کلمات محرک
خوگرفتن، اقتباس کردن از شخصی، سازگار کردن، تنظیم کردن، بهبود دادن، عادت کردن، خم شدن، تغییر دادن، تطبیق دادن، ضمنی کردن، کپی کردن، تقلید کردن، آشنا ساختن، در زمینه ای آشنایی پیدا کردن، مناسب بودن، آشنایی پیدا کردن، دخیل شدن یا دخیل کردن، عادت پیدا کردن، مناسب ساختن، منطبق کردن، اصلاح کردن، دوباره تنظیم کردن، دوباره درست کردن، بازبینی کردن، دوباره کاری کردن، عادی شدن، تبدیل کردن، تغییر دادن.
تقویت
درباره راههای تقویت یا بزرگنمایی ایده خود بیاندیشید. تقویت ایده یا بخشهایی از آن میتواند ارزش درک آن را بالا ببرد یا این بینش را بدهد که چه اجزایی مهم است.
سوالهای کمکی
چه چیزی را میتوان تقویت یا بزرگتر کرد؟
چه چیزی را میتوان بزرگنمایی کرد یا اغراقآمیز بیان کرد؟
چه چیزی را میتوان بالاتر، بزرگتر یا قویتر کرد؟
آیا میتوانم بسامد آن را افزایش دهم؟
چه چیزی را میتوانم تکثیر کنم؟ آیا میتوان چند کپی از آن ایجاد کنم؟
آیا میتوانم ویژگیهای بیشتری به آن اضافه کنم یا به طریقی به ارزش آن بیافزایم؟
کلمات محرک
تقویت کردن، افزودن، ترقی دادن، بزرگ کردن، گسترش دادن، رشد کردن، بالا بردن، افزایش دادن، شدت بخشیدن، مهمتر نشان دادن، تکثیر کردن، بیش از حد تاکید کردن، بیش از حد فشارآوردن، زیاد کردن، قوی کردن، امتداد دادن.
بکاربستن در دیگر کاربردها
به این بیاندیشید که چطور قادرید که ایده فعلی خود را در دیگر مصارف به کاربندید، یا به این فکر کنید که چطور میتوانید از چیز دیگری برای حل مسئله خود مجدداً استفاده کنید. در بسیاری از موارد، یک ایده را فقط میتوان با بکاربردن آن بصورت متفاوتی از تصویر اولیه، بزرگتر کرد.
سوالهای کمکی
در چه موارد دیگری می توان آن را استفاده کرد؟
آیا کسانی دیگری غیر از کسانی که این ایده، در ابتدا به منظور آنها بوده، میتوانند از آن استفاده کنند؟
چگونه یک کودک یا یک شخص بزرگتر، میتواند از این استفاده کند؟
آیا راههای جدیدی برای بکاربستن آن بصورت فعلی وجود دارد؟
آیا اگر آن را بهبود دهیم، کاربردهای احتمالی دیگری برای آن وجود خواهد داشت؟
اگر من چیزی درباره آن نمیدانستم، آیا میتوانستم هدف این ایده را دریابم؟
آیا میتوانم از این ایده در بازارها یا تجارتهای دیگر، استفاده کنم؟
کلمات محرک
سوء استفاده، به کاربستن، خود را بهرهمند ساختن از، رفتار کردن، منفعت داشتن، وارد بازی کردن، ضمنی کردن، به ته رساندن، کاربردی کردن، به کار گرفتن، لذت بردن، تمرین کردن، تخلیه کردن، گستراندن، استثمار کردن، به پایان رساندن، اداره کردن، وفور یافتن، استفاده کردن، مدیریت کردن، دست کاری کردن، سورفتار، عمل کردن، جایگزینی کردن، منبع، گذراندن، منفعت بردن از، لذت بردن از، بهره برداری کردن، رفتار کردن، تا آخر استفاده کردن، استعمال کردن، تلف کردن، کهنه و فرسوده شدن، کار کردن.
حذف یا کوچک کردن
به این فکر کنید که اگر بخشهایی از ایده را حذف میکردید، چه اتفاقی میافتاد. سادهسازی کنید و اجزا را کاهش داده و حذف کنید.
سوالهای کمکی
چگونه میتوانم آن را ساده کنم؟
چه بخشهایی را میتوان بدون تغییر عملکرد، حذف کرد؟
چه چیزهایی غیرحیاتی و غیرضروری است؟
آیا میتوان قوانین را حذف کرد؟
چه میشود اگر آن را کوچکتر کنم؟
چه ویژگی را میتوان دست کم بگیریم یا حذف کنم؟
آیا میتوانم آن را به بخشهای مختلفی تقسیم کنم؟
آیا میتوانم آن را فشرده یا کوچکتر کنم؟
کلمات محرک
منسوخ کردن، کنترل کردن، محدود کردن، خراب کردن، نادیده گرفتن، نسخ کردن، از ریشه کندن، مستثنی شدن، بیرون انداختن، اخراج کردن، منهدم کردن، از دست چیزی راحت شدن، بیرون انداختن، کشتن، تقلیل دادن، منحصر کردن، برچیدن، کاستن، تعدیل کردن، گذراندن،به حداقل رساندن، زدودن، کم کردن، رد کردن، حذف کردن، مقید کردن، منحصر کردن، کوتاه کردن، ساده کردن، ملایم تر کردن، دورانداختن، کم اهمیت کردن، کاهش تأکید، تلف کردن، محو کردن.
بازآرایی(معکوس کردن)
فکر کنید که اگر بخشی از مشکل، محصول یا پروسه شما بطور معکوس عمل میکرد و به ترتیب متفاوتی انجام میشد، چه انجام میدادید.
سوالهای کمکی
چه ترتیبی ممکن است بهتر باشد؟
آیا میتوان اجزا را مبادله کرد؟
آیا الگو، طرحبندی یا توالی دیگری موجود است که بتوانم از آن استفاده کنم؟
آیا میتوانم علت و معلول را جابجا کنم؟
آیا میتوانم سرعت یا برنامه زمانبندی تحویل را تغییر دهم؟
آیا میتوانم مثبت و منفی را جابجا کنم؟
آیا میتوانم آن را برعکس کنم؟ بالا را در پایین قرار دهم یا پایین را در بالا بگذارم؟
اگر آن را برعکس تصور کنم، چه؟
اگر دقیقاً در خلاف جهت اولیهام، آن را انجام دهم، چه میشود؟
کلمات محرک
به تعویق انداختن، لغو کردن، پشتیبانی کردن، تغییر دادن تاریخ، تغییر دادن، تأخیر انداختن، وارانه راندن، وارانه رفتن، ابطال کردن، وارانه کردن، وارانه حرکت کردن، حرکت دادن، واژگون کردن، معوق کردن، موکول کردن، نقض کردن، بازتنظیم کردن، بازآرایی، جابجا کردن، باطل و بی اثر ساختن، بازترتیبی، سازمان دهی مجدد، فسخ کردن، جابجایی، برنامه ریزی مجدد، تجدید سازمان کردن، عقب نشینی کردن، جانشین کردن، راه گزیدن، ترانهادن، برعکس کردن، بی اثر کردن، پس گرفتن.